زیر بارانم بی چتر …
تنها بینی سرخم لو میدهد مرا که باریده ام همراه ابرها، اما…
تابلوی قشنگی شده ایم: من و جاده و باران !
غصه می سوزد مرا ، باران ببار
کوچه می خواند تو را ، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا ، باران ببار
خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است
آسمان را کن رها ، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما ، باران ببار
موج میخواهد بیابان سکوت
با خوِد دریا بیا ، باران ببار
تا بیاید آن بهار سبز سبز
تازه تر باید هوا ، باران ببار
سینه ام آشوب و دل خونابه است
غصه می سوزد مرا ، باران ببار
ا
و همین بهانه خوبی شد برایش,گفت:مال خودت
بپوش و برو...
درود. فدات ک بهم سر زدی و نظر گذاشتی و همچنین منو هم لینک کردی راسی باز نری مارو فراموش کنی ها ک شیرمو حلالت نمیکنم خخخخخخخخخ
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
سلام فاطمه خوبی ؟وب قشنگی داری به منم سربزنhttp://siavashkheyrabisb.blogfa.com
پاسخ:به به بهناز خانوم.چشم حتما میام پیشت!!